بسماللَّهالرّحمنالرّحيماللّهمِ سدِّد السِنتنا بِالصَّوابِ وَالحِكمَةِ
1-در ايران اسلامی، هر كس به نحوی در مقابل دشمن – كه از اطراف، تيرهای زهرآگين را به پيكر انقلاب و كشور اسلامی، نشانه رفته است – تلاشی بكند، جهاد فی سبيل اللَّه كرده است. ا هر كس كه در راه روشنگری فكر مردم، تلاشی بكند، از انحرافی جلوگيری نمايد و مانع سوءفهمی شود، از آنجا كه در مقابله با دشمن است، تلاشش جهاد ناميده میشود.
2-در تاریخ چیزی است که اگر بخواهيم از آن عبرت بگيريم، بايد دغدغه داشته باشيم. تاريخ يعنی من و شما؛ يعنی همينهايی كه امروز اينجا هستيم. پس، اگر ما شرحِ تاريخ را میگوييم، هر كداممان بايد نگاه كنيم و ببينيم در كدام قسمتِ داستان قرار گرفتهايم. بعد ببينيم كسی كه مثل ما در اين قسمت قرار گرفته بود، آن روز چگونه عمل كرد كه ضربه خورد؟ مواظب باشيم آن طور عمل نكنيم.
3-از درسهای عاشورا مهمتر، عبرتهای عاشوراست. اين را من قبلاً گفتهام. كار به جايی برسد كه جلو چشم مردم، حرم پيغمبر را به كوچه و بازار بياورند و به آنها تهمت خارجی بزنند!اگر امروز من و شما جلو قضيه را نگيريم، ممكن است پنجاه سال ديگر، ده سال ديگر يا پنج سال ديگر، جامعهی اسلامی ما كارش به آنجا برسد .
4-توی آنها که ما می گوییم ((خواص)) آدمهای بیسواد هم هستند. گاهی كسی بیسواد است؛ اما جزو خواص است. يعنی میفهمد چه كار میكند. از روی تصميمگيری و تشخيص عمل میكند؛ ولو درس نخوانده، مدرسه نرفته، مدرك ندارد و لباس روحانی نپوشيده است. بههرحال، نسبت به قضايا از فهم برخوردار است. خواص يعنی كسانی كه وقتی عملی انجام میدهند، موضعگيریای میكنند و راهی انتخاب میكنند، از روی فكر و تحليل است. میفهمند و تصميم میگيرند و عمل میكنند. اينها خواصند. نقطهی مقابلش هم عوام است. عوام يعنی كسانی كه وقتی جوّ به سمتی میرود، آنها هم دنبالش میروند و تحليلی ندارند. خواص، طبعاً دو جبههاند: خواصِ جبههی حق و خواص جبههی باطل. عدّهای اهل فكر و فرهنگ و معرفتند و برای جبههی حق كار میكنند. فهميدهاند حق با كدام جبهه است. حق را شناختهاند و براساس تشخيص خود، برای آن، كار و حركت میكنند.اينها يك دستهاند. يك دسته هم نقطهی مقابل حق و ضد حقّند.
5- ای بسا كسانی كه تحصيلات عاليه هم كردهاند؛ اما جزو عوامند. ای بسا كسانی كه تحصيلات دينی هم كردهاند؛ اما جزو عوامند. ای بسا كسانی كه فقير يا غنیاند؛ اما جزو عوامند. عوام بودن، دستِ خودِ من و شماست. بايد مواظب باشيم كه به اين جَرگه نپيونديم. يعنی هر كاری میكنيم از روی بصيرت باشد. اگر جزو گروه عواميد، به سرعت خودتان را از آن گروه خارج كنيد. بكوشيد قدرت تحليل پيدا كنيد؛ تشخيص دهيد و به معرفت دست يابيد.
6-عزيزان من! خواصِ طرفدارِ حق، دو نوعند. يك نوع كسانی هستند كه در مقابله با دنيا، زندگی، مقام، شهوت، پول، لذّت، راحت، نام موافقند یک دسته موافق نیستند در رابطه با این چیزها .اگر در جامعهای، آن نوعِ خوبِ خواصِ طرفدارِ حق؛ يعنی كسانی كه میتوانند در صورت لزوم از متاع دنيوی دست بردارند، در اكثريت باشند، هيچ وقت جامعهی اسلامی به سرنوشت جامعهی دوران امام حسين عليهالسّلام مبتلا نخواهد شد و مطمئنّاً تا ابد بيمه است.
7- وقتی خواصِ طرفدارِ حق، يا اكثريت قاطعشان، در يك جامعه، چنان تغيير ماهيت میدهند كه فقط دنيای خودشان برايشان اهميت پيدا میكند؛ وقتی از ترس جان، از ترس تحليل و تقليل مال، از ترس حذف مقام و پست، از ترس منفور شدن و از ترس تنها ماندن، حاضر میشوند حاكميت باطل را قبول كنند و در مقابل باطل نمیايستند و از حق طرفداری نمیكنند و جانشان را به خطر نمیاندازند؛ آن گاه در جهان اسلام فاجعه با شهادت حسينبنعلی عليهالسّلام – با آن وضع – آغاز میشود. حكومت به بنیاميّه و شاخهی مروان» و بعد به بنیعبّاس و آخرش هم به سلسلهی سلاطين در دنيای اسلام، تا امروز میرسد!حركتهای منجر به انحراف، اين گونه از نقطهی كمی آغاز میشود و سپس هر قدمی، قدم بعدی را سرعت بيشتری میبخشد.
8-خواص دوران اميرالمؤمنين عليهالصّلاة والسّلام، خواص طرفدار حق يعنی كسانی كه حق را میشناختند – اكثرشان كسانی بودند كه دنيا را بر آخرت ترجيح میدادند! نتيجه اين شد كه اميرالمؤمنين عليهالصّلاة والسّلام بالاجبار سه جنگ به راه انداخت؛ عمر چهار سال و نه ماه حكومت خود را دائماً در اين جنگها گذراند و عاقبت هم به دست يكی از آن آدمهای خبيث به شهادت رسيد.
9-گاهی شهيد شدن آسانتر از زنده ماندن است! حقّاً كه چنين است! اين نكته را اهل معنا و حكمت و دقّت، خوب درك میكنند. گاهی زنده ماندن و زيستن و تلاش كردن در يك محيط، به مراتب مشكلتر از كشته شدن و شهيد شدن و به لقای خدا پيوستن است.
10-وقتی امام حسين عليهالسّلام قيام كرد – با آن عظمتی كه در جامعهی اسلامی داشت – بسياری از خواص به نزدش نيامدند و به او كمك نكردند. ببينيد وضعيت در يك جامعه، تا چه اندازه به وسيلهی خواصی كه حاضرند دنيای خودشان را به راحتی بر سرنوشت دنيای اسلام در قرنهای آينده ترجيح دهند، همهی اينها، وقتی كه با شدّت عملِ دستگاه حاكم مواجه میشوند و میبينند بناست جانشان، سلامتیشان، راحتیشان، مقامشان و پولشان به خطر بيفتد، پس میزنند! اينها كه پس زدند، عوام مردم هم به آن طرف رو میكنند. كسانی كه از كوفه برای امام حسين عليهالسّلام نامه نوشتند و او را دعوت كردند،
11-حرکت خواص ، به دنبال خود حرکت عوام را هم می آورد . نمی دانم عظمت این حقیقت ،که برای همیشه گریبان انسانهای هوشمند را می گیرد ، درست برای ما روشن می شود یا نه ؟ خاصیت آدم عامی این جوری است .آدمی که اهل تحلیل نیست، منتظر تحقیق نمی شود کاری که عبیدا… بن زیاد کرد این بود که یک عده از خواص را فرستاد توی مردم که مردم را بترساند . بنده که نگاه می کنم می بینم خواص، مقصر هستند .همین خواص طرفدار حق ، بعضی هاشان در نهایت بدی عمل کردند. مثل کی ، مثل شریح قاضی که طرفدار بنی امیه نبود ، کسی بود که می فهمید حق با کیست ، می فهمید که اوضاع از چه قرار است.
12-يك وقت يك حركت بجا، تاريخ را نجات میدهد و گاهی يك حركت نابجا كه ناشی از ترس و ضعف و دنياطلبی و حرص به زنده ماندن است، تاريخ را در ورطهی گمراهی میغلتاند. اگر امثال شَبَثْ بن ربْعی در يك لحظهی حسّاس، به جای اينكه از ابن زياد بترسند، از خدا میترسيدند، تاريخ عوض میشد. آنها آمدند مردم را متفرق کردند، چرا آن خواص مومنی که دور مسلم بودند از دورش متفرق شدند؟ وقتی امام حسین (ع) کشته شد، وقتی فرزند پیغمبر از دست رفت ، وقتی فاجعه اتفاق افتاد ، وقتی حرکت تاریخ به سمت سراشب آغاز شد، دیگر چه فایده!
13- توّابين، چند برابر عدّهی شهدای كربلاست. شهدای كربلا همه در يك روز كشته شدند؛ توّابين نيز همه در يك روز كشته شدند. اما اثری كه توّابين در تاريخ گذاشتند، يك هزارم اثری كه شهدای كربلا گذاشتند، نيست! بهخاطر اينكه در وقت خود نيامدند. كار را در لحظهی خود انجام ندادند. دير تصميم گرفتند و دير تشخيص دادند.
14- تصميمگيری خواص در وقت لازم, تشخيص خواص در وقت لازم، گذشت خواص از دنيا در لحظهی لازم، اقدام خواص برای خدا در لحظهی لازم. اينهاست كه تاريخ و ارزشها را نجات میدهد و حفظ میكند! در لحظهی لازم، بايد حركت لازم را انجام داد. اگر تأمّل كرديد و وقت گذشت، ديگر فايده ندارد. اگر خواص امری را كه تشخيص دادند به موقع و بدون فوت وقت عمل كنند، تاريخ نجات پيدا میكند و ديگر حسينبنعلیها به كربلاها كشانده نمیشوند.
15-خدای متعال وعده داده است كه اگر كسی او را نصرت كند، او هم نصرتش خواهد كرد. برو برگرد ندارد! اگر كسی برای خدا تلاش و حركت كند، پيروزی نصيبش خواهد شدعزيزان من! حركت در راه خدا، هميشه مخالفينی دارد. از همين خواصی كه گفتيم، اگر يك نفرشان بخواهد كار خوبی انجام دهد – كاری را كه بايد انجام دهد – ممكن است چهار نفر ديگر از خودِ خواص پيدا شوند و بگويند آقا، مگر تو بيكاری؟! مگر ديوانهای؟! مگر زن و بچه نداری؟! چرا دنبال چنين كارها میروی؟! كمااينكه در دورهی مبارزه هم میگفتند.اما آن يك نفر بايد بايستد. يكی از لوازم مجاهدتِ خواصی، اين است كه بايد در مقابل حرفها و ملامتها ايستاد. تخطئه میكنند، بد میگويند، تهمت میزنند؛ مسألهای نيست.
پروردگارا! مرگ ما را به شهادت در راه خودت قرار بده. والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
نظرات شما عزیزان: